جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کاتم
(تِ) (اِفا.)۱- پنهان کننده، پوشنده.۲- سرپوش، رازدار.۳- نهفته، مستور.
ک
معین
کارا بودن
(دَ) (مص ل.) آمادة انجام کار بودن.
ک
معین
کاذب
(ذِ) (اِفا.) دروغگو، ناراست. ج. کذبه.
ک
معین
کاتر
(تِ) (اِ.) تیغ دسته دار بسیار تیز.
ک
معین
کارآگاه
(ص مر.)۱- مخبر، جاسوس.۲- پلیسی که لباس شخصی به تن میکند.
ک
معین
کادو
(دُ) (اِ.) پیشکش، هدیه.
ک
معین
کاتد
(تُ) (اِ.)۱- قطب منفی لامپ الکترونی که بر اثر گرما الکترون گسیل میکن...
ک
معین
کارگردان
(گَ) (اِ.)۱- کسی که انجام کارها را اداره میکند.۲- کسی که بازیگران را ...
ک
معین
کاروانک
(نَ) (اِ.) مرغی است شبیه به مرغابی دارای منقاری دراز و بیشتر در کنار ...
ک
معین
کارشناس
(ش) (ص فا.) دانای کار، متخصص، دارای تحصیلات در حد لیسانس.
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها