جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کلات
(کَ) (اِ.) قلعه یا ده بزرگی که بر سر کوه و یا پشتة بلندی ساخته باشند....
ک
معین
کفچل
(کَ چَ) (اِ.) کفل اسب، سرین اسب.
ک
معین
کلاف
(کَ) (اِ.) کلافه، کلابه، نخ یا ابریشم که دور چرخه پیچیده باشند. ؛ ~ س...
ک
معین
کلائت
(کِ ئَ) ۱- (مص م.) نگهبانی کردن.۲- (اِمص.) حفظ، نگهبانی.
ک
معین
کلاغی
(~.) (اِ.)۱- (ص نسب.) مانند کلاغ.۲- دستمال بزرگ ابریشمی.۳- نوعی روسری ...
ک
معین
کلا
(کَ لّ) (حر.) حرف رد و انکار به معنی چنین نیست.
ک
معین
کلاغ پر
(~. پَ) (مص مر.)۱- پریدن کلاغ.۲- فرش کردن کف اتاق یا حیاط به طور لوزی ...
ک
معین
کل کل
(کَ کَ) (اِ.) بیهوده گویی، هرزه گویی.
ک
معین
کلاغ
(کَ) (اِ.) پرندهای است دارای قد متوسط که دارای پرهای سیاه (در قسمت سر...
ک
معین
کل مکل
(کَ مَ کَ) (اِمر.) (عا.) شور و غوغا، قال و مقال.
«
‹
84
85
86
87
88
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها