جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کلبتین
(کَ بَ تِ) (اِ.)۱- ابزاری انبرک مانند که با آن در سابق دندان میکشیدن...
ک
معین
کلاهک
(کُ هَ) (اِ.)۱- کلاه کوچک.۲- قسمت مخروطی شکل انتهای ریشة گیاه.
ک
معین
کلندر
(کَ لَ دَ) (ص. اِ.)۱- مرد درشت اندام و قلندر.۲- چوب ناتراشیده که در پش...
ک
معین
کلسیم
(کَ یُ) (اِ.) عنصری است با علامت شیمیایی CU، نرم و محلول در آب. در ط...
ک
معین
کلب اکبر
(~. اَ بَ) نک کلب اعظم.
ک
معین
کلاهداری
(~.)(حامص.)پادشاهی، سلطنت.
ک
معین
کماس
(کَ یا کُ) (اِ.) کوزة سفالی دهان گشاد، کشکول.
ک
معین
کم زدن
(کَ. زَ دَ)۱- (مص م.) حقیر شمردن.۲- (مص ل.) اظهار عجز کردن.
ک
معین
کلیمی
(کَ) (ص نسب.) موسوی، پیرو حضرت موسی، یهودی.
ک
معین
کلیاس
(کِ) (اِ.)۱- جلو خانه، درگاه، کریاس.۲- مستراحی که بر بام خانه سازند و ...
«
‹
91
92
93
94
95
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها