جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ک
معین
کلوند
(کَ وَ) (اِ.)۱- دستبند و مرسله از گردو و انجیر و غیره.۲- خیار و بادرنگ...
ک
معین
کله پز
(~. پَ) (ص فا.) کسی که کله و پاچه و شکنبه گوسفند را میپزد و میفروشد....
ک
معین
کمالات
(کَ) (ص.) جِ کمال ؛ فضایل.
ک
معین
کم زن
(~. زَ) (ص فا.)۱- کسی که در قمار همیشه میبازد.۲ - بی دولت، بی اقبال، ...
ک
معین
کلینیک
(کِ) ۱- (اِ.) ساختمان یا بخشی در بیمارستان یا مراکز بهداشتی - درمانی ...
ک
معین
کلیت
(کُ لّ یَّ) (مص جع.) کل بودن، تمامیت. مق. جزئیت.
ک
معین
کلون
(کُ) (اِ.) قفل چوبی که سابقاً پشت در حیاط کار میگذاشتند.
ک
معین
کله پاچه
(~. چِ) (اِمر.) نوعی غذا که از کله و پاچه چهارپایان حلال گوشت به ویژه ...
ک
معین
کمال
(کَ) (مص ل.) کامل شدن، تمام شدن.
ک
معین
کم زده
(~. زَ دِ) (ص.) بی دولت، بی اقبال.
«
‹
95
96
97
98
99
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها