جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آبکامه
(مِ) (اِمر.)۱- خورشی مخلوط از شیر و ماست.۲- آش.
الف
معین
آتربان
(تُ) (اِمر.) در آیین زردشتی نگهبان آتش مقدس، آسروان.
الف
معین
آبیار
(ص مر.) میرآب. تقسیم کنندة آب برای مزارع و باغها.
الف
معین
آبی
(ص نسب. اِ.)۱- یکی از سه رنگ اصلی (زرد، قرمز، آبی).۲- به، سفرجل.۳- نوع...
الف
معین
آتش نشان
(~. نِ) (ص فا. اِمر.)۱- مأموری که وظیفة او خاموش کردن حریق است.۲- دس...
الف
معین
آبگینه
(نِ) (اِمر.)۱- شیشه.۲- پیمانه یا ظرف بلوری.۳- الماس.۴- تیغ.۵- کنایه ا...
الف
معین
آتش زنه
(~. زَ نِ) (اِمر.) سنگ چخماق.
الف
معین
آبگیر
(اِمر.)۱- استخر، حوض.۲- تالاب، برکه.۳- ظرفی که در آن آب یا گلاب ریزند....
الف
معین
آتش بس
(~. بَ) (اِمر.) دستور خودداری از تیراندازی.
الف
معین
آبگون
۱ - (ص مر.) آبی، کبود.۲- سبز.۳- آبدار، گوهردار.۴- (اِمر.) گل آبگون، ن...
«
‹
19
20
21
22
23
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها