جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آتمسفر
(مُ فِ) (اِ.)۱- تودة هوایی که اطراف کرة زمین را فرا گرفته، جو.۲- کنا...
الف
معین
آجیدن
(دَ) (مص م.) سوزن زدن، بخیه زدن ؛ فرو بردن سوزن، درفش، نیشتر و مانند آ...
الف
معین
آتم
(تَ) (اِ.) اتم.
الف
معین
آجودان
(اِ.)۱- افسری که در خدمت افسر عالی رتبه باشد.۲- (عا.) آژان، مأمور پلی...
الف
معین
آجل
(جُ یا جَ) (اِ.) آروغ.
الف
معین
آجر نسوز
(~ ِ نَ) (اِمر.) نوعی از آجر که از اکسید منیزیوم و برخی از سیلیکاتهای...
الف
معین
آجر
(جُ) (اِ.) معرب آگر یا آگور؛ خشتی که در کوره پخته شده باشد و یکی از مص...
الف
معین
آجان
(اِ.)(عا.) = آژان:مأمور شهربانی، پاسبان.
الف
معین
آجاردن
(دَ) (مص م.) از حد گذراندن.
الف
معین
آثم
(ثِ) (اِفا.) گناهکار، مجرم.
«
‹
24
25
26
27
28
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها