جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آخردست
(خَ. دَ) (اِمر.)۱- آخربار.۲- پایین اتاق.
الف
معین
آخرت
(خِ رَ) (اِ.) جهان دیگر، عقبی.
الف
معین
آخرالدواء
(خِ رُ دُّ) (اِمر.) آخرین دارو، آخرین علاج.
الف
معین
آخرالامر
(خِ رَ یا رُ اَ) (ق مر.) سرانجام، آخرکار، عاقبت.
الف
معین
آخر
(خَ) (ص.) دیگر، دیگری. ج. آخرین.
الف
معین
آخته چی
(~.) (ص مر.)داروغة اصطبل، ناظر طویله، میرآخور.
الف
معین
آخور
(خُ) (اِ.)=آخر:۱ - طویله، اصطبل.۲- حوضچه.
الف
معین
آخته
(تِ)(ص مف.)۱- برآورده، کشیده، بیرون کشیده.۲ - برافراشته، بالا برده.۳- ...
الف
معین
آخشیگ
(اِ.) نک آخشیج.
الف
معین
آختن
(تَ) (مص م.)۱- بر آوردن، بیرون کشیدن (تیغ وشمشیر از غلاف). ۲- بالا بر...
«
‹
26
27
28
29
30
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها