بایگانی‌های الف - صفحه ۳۳ از ۴۱۳

الف معین

(~. اَ)۱- (ص فا.)افروزندة آتش، آتش آفروز.۲- (اِ.) ظرفی سفالین که برای ...

الف معین

(ذَ) (اِ.)۱- آتش.۲- ماه نهم از سال شمسی.۳- روز نهم از هر ماه شمسی.۴- ...

الف معین

(اَ) (اِ.) هشت پا.

الف معین

(اِ.) ششمین ماه از ماه‌های سریانی، ماه اول بهار.

الف معین

(نِ) (اِ.) روز جمعه، آخرین روز هفته.

الف معین

(یَ دِ) (اِ.) آژفنداک، رنگین کمان، قوس قزح.

الف معین

(اِ.) آتش.

الف معین

(دِ) (اِ.) چوب دراز، چوب بستی که روی زمین برپا کنند تا پرندگان روی آن ...

الف معین

(دَ) (ص مر.) = آدمیزاده: انسان، بشر. ؛ ~ شیر خام خورده کنایه از: انس...

الف معین

(ری. اِفا.) در ترکیبات به جای «آراینده» آید: بزم آرا، جهان آرا، صف آرا...

سایدبار