جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
انتلکتوئل
(اَ نْ تِ لِ کْ تُ ئِ) (ص.) روشنفکر.
الف
معین
انجاء
(اِ) (مص م.)۱- رهانیدن، رهایی دادن.۲- آشکار کردن.
الف
معین
انتقام
(اِ تِ) ۱- (مص ل.) کینه کشیدن.۲- (اِمص.) خونخواهی، کینه توزی.
الف
معین
انثی
(اُ ثا) (اِ.) ماده، زن، زنینه ؛ ج. اناث.
الف
معین
انتقالی
(~.) ۱- (ص نسب.) منسوب به انتقال: چکهای انتقالی.۲- منتقل شده.۳- (حامص...
الف
معین
انثناء
(اِ ثِ) (مص ل.)۱- دو تا شدن، دو تایی شدن.۲- واگردیدن، باز گردیدن.
الف
معین
انتقال
(اِ تِ) ۱- (مص ل.) از جایی به جایی رفتن، کوچ کردن.۲- (اِمص.) وا - گذار...
الف
معین
انثلام
(اِ ثِ) (مص ل.) رخنه دار شدن.
الف
معین
انتقاض
(اِ تِ) ۱- (مص م.) شکستن.۲- به هدر دادن، تباه نمودن.۳- (مص ل.) تباه شد...
الف
معین
انجم
(اَ جُ) (اِ.) جِ نجم ؛ ستارگان.
«
‹
345
346
347
348
349
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها