جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
انجاد
( اَ ) (اِ.) جِ نجد.۱- زمین بلند.۲- آن چه بدان خانه را زینت کنند.
الف
معین
انجیرخوار
(~. خا) (اِمر.) پرندهای از راستة گنجشکان مانند سار، دارای منقاری نسبت...
الف
معین
انجاح
( اِ ) (مص ل.)۱ - برآوردن حاجت.۲- پیروز شدن.
الف
معین
اندخس
(اَ دَ) (ص.) پشت و پناه، حامی.
الف
معین
انخزال
(اِ خِ) (مص ل.)۱- بازماندن از سخن.۲- رفتن به سستی و درماندگی.
الف
معین
انداییدن
(اَ دَ) (مص م.) اندادیدن، اندودن. گِل مالی کردن.
الف
معین
انخداع
(اِ خِ) (مص ل.) فریفته شدن، فریب خوردن.
الف
معین
اندایش
(اَ یِ) (اِمص.) گل کاری، گل مالی.
الف
معین
انحیاز
( اِ ) (مص ل.) گرد آمدن، پیوسته شدن.
الف
معین
اندام دادن
(~. دَ)(مص ل.) نظم دادن، شکل دادن.
«
‹
348
349
350
351
352
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها