جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
اندخسیدن
(اَ دَ دَ) (مص م.)۱- پناه دادن، پشتیبانی کردن.۲- پناه گرفتن.
الف
معین
انخفاض
(اِ خِ) (مص ل.) پایین آمدن از رتبه بالا، پست شدن. ج. انخفاضات.
الف
معین
اندخسواره
(اَ دَ رِ) (اِمر.)۱- تکیه گاه، پناهگاه.۲- قلعه، حصار.
الف
معین
انخساف
(اِ خِ) (مص ل.)۱- ناپدید شدن، گرفته شدن.۲- گرفتن ماه.
الف
معین
اندخس
(اَ دَ) (ص.) پشت و پناه، حامی.
الف
معین
انخزال
(اِ خِ) (مص ل.)۱- بازماندن از سخن.۲- رفتن به سستی و درماندگی.
الف
معین
انداییدن
(اَ دَ) (مص م.) اندادیدن، اندودن. گِل مالی کردن.
الف
معین
انخداع
(اِ خِ) (مص ل.) فریفته شدن، فریب خوردن.
الف
معین
اندایش
(اَ یِ) (اِمص.) گل کاری، گل مالی.
الف
معین
انحیاز
( اِ ) (مص ل.) گرد آمدن، پیوسته شدن.
«
‹
349
350
351
352
353
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها