جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
انطماس
(اِ طِ) ۱- (مص ل.) نیست شدن، محو گر دیدن.۲- (اِمص.) ناپیدایی.
الف
معین
انقضاض
(اِ قِ) (مص ل.)۱- افتادن به سرعت (بنا و غیره)۲- رفتن ستاره، سقوط سریع...
الف
معین
انفطار
(اِ فِ) ۱- (مص ل.) شکاف خوردن.۲- (اِمص.) شکاف خوردگی.
الف
معین
انقضاء
(اِ قِ) (مص ل.) به سر آمدن، سپری شدن.
الف
معین
انفضام
(اِ فِ) (مص ل.) ترک خوردن، شکسته شدن.
الف
معین
انقسام
(اِ قِ) (مص ل.) بخش شدن، بخش پذیرفتن.
الف
معین
انفصام
(اِ فَ) ۱- (مص ل.) بریده و شکسته شدن.۲- (اِمص.) شکستگی، قطع.
الف
معین
انهباط
(اِ هِ) (مص ل.) فرود آمدن، هبوط کردن.
الف
معین
انقراض
(اِ قِ) (مص ل.)۱- از میان رفتن.۲- برچیده شدن، سپری شدن.
الف
معین
انفصالی
(~.) (ص نسب.)۱- منصوب به انفصال، برکنار شده: کارمند انفصالی.۲- جدا ش...
«
‹
362
363
364
365
366
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها