جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
اولی
(اَ یا اُلا) (ص تف.) سزاوارتر، صواب تر.
الف
معین
اوژن
(اَ یا اُ ژَ) (ص فا.) افکننده و اندازنده، شیر اوژن.
الف
معین
اولویت
(ا ُ لَ یَّ) (مص جع.) برتری داشتن.
الف
معین
اوپک
(اُ پِ) (اِ.)سازمان کشورهای صادرکنندة نفت با هدف ایجاد هماهنگی در س...
الف
معین
اولوالعزم
(~. عَ) (ص مر.) مردمان با عزم، صاحبان عزم و اراده.
الف
معین
اوپن
(اُ پِ) (ص.) باز: آشپزخانة اوپن.
الف
معین
اولوالامر
(اُ لُ لْ اَ) (ص مر.) فرمانروایان، پیشوایان.
الف
معین
اوپانیشاد
(اُ نِ) (اِ.) از کتابهای مقدس هندوییزم که شامل رسالههای فلسفی و دینی...
الف
معین
اولوالالباب
(~. اَ) (ص مر.) خردمندان، صاحبان اندیشه.
الف
معین
اوورتور
(وِ) (اِ.)۱- یک قطعه موسیقی که در آغاز اپرا یا نمایش نواخته میشود.۲-...
«
‹
386
387
388
389
390
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها