جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
اپیکوریسم
(اِ) (اِ.)۱- مکتب فلسفی منسوب به اپیکور فیلسوف یونانی.۲- مکتبی که هدف...
الف
معین
اپسان
( اَ ) (اِ.) فسان، افسان، سنگی که با آن کارد و مانند آن را تیز کنند.
الف
معین
اپیون
( اَ) (اِ.) افیون، بنگ.
الف
معین
اپرت
(اُ پِ رِ) (اِ.) نمایش اپرایی کوچکی که ارکستر آن آهنگهای عامیانه و ت...
الف
معین
اپیلاسیون
(اِ یُ) (اِمص.) عمل کندن یا از بین بردن موهای دست، پا و جز آنها به و...
الف
معین
اپراتور
(اُ پِ تُ) (اِ.) شخص متصدی کار کردن با دستگاهی خاص مانند تلفن، کامپیو...
الف
معین
اپیشه
(اَ ش ِ) (ص مر.) بی کار.
الف
معین
اپرا
(اُ پِ) (اِ.)۱- نمایشی که همراه با ساز و آواز و شعر باشد.۲- محل اجراء...
الف
معین
اپیزود
(اِ زُ) (اِ.) بخشی - گاهی مستقل - از یک مجموعة به هم پیوسته مانند ف...
الف
معین
اپتیک
(اُ) (اِ.) شاخهای از علم فیزیک که به مطالعة خواص نور، تولید و انتشار...
«
‹
390
391
392
393
394
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها