جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
ایر
(اِ.)۱- دمل و جوشهای ریز با خارش و سوزش بسیار.۲- آلت تناسلی مرد.
الف
معین
ایزومر
(زُ مِ) (اِ.) چند جسم شیمیایی که ترکیب درصد و وزن مولکولی یکسان داشته...
الف
معین
ایذاء
(مص م.) آزار رسانیدن، اذیت کردن.
الف
معین
ایضاً
(اَ ضَ نْ) (ق.) نیز، باز هم.
الف
معین
ایزوله
(زُ لِ) (ص.)۱- عایق بندی شده (ساختمان).۲- مجازاً: منزوی.
الف
معین
ایدی
( اَ ) (اِ.) جِ ید؛ دستها، دستان.
الف
معین
ایضاح
(مص م.) روشن ساختن، واضح کردن.
الف
معین
ایزولاسیونیسم
(زُ) (اِ.) کناره گیری، کناره خواهی. در اصطلاح سیاسی نظریهای که نداشت...
الف
معین
ایصال
(مص م.)۱- پیوند دادن، وصل کردن.۲- رسانیدن.
الف
معین
ایزولاسیون
(زُ) (اِمص.) پوششی در بام برای جلوگیری از نفوذ آب، عایق کاری، عایق بن...
«
‹
405
406
407
408
409
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها