بایگانی‌های الف - صفحه ۴۰۹ از ۴۱۳

الف معین

(مص م.) بیم دادن، ترساندن.

الف معین

(اِ مِ یْ) (اِ.) = ای میل: پست الکترونیکی.

الف معین

(مص م.) به درد آوردن، به رنج افکندن.

الف معین

۱- (مص م.) پایمال کردن.۲- (اِ.) از عیوب قافیه و آن تکرار قافیه در شعر ...

الف معین

(مُ نُ لُ) (اِ.) دانشی که به بررسی واکنش ایمنی جانداران در برابر آنتی...

الف معین

( اَ ) (اِ.) ییلاق.

الف معین

(اِ مَ) (ق.) اکنون، این دم.

الف معین

۱- (مص م.) دوست کردن، به هم پیوست دادن.۲- (مص ل.) دوستی نمودن.

الف معین

(اَ مَ) ۱- (اِ.) جانب راست.۲- (ص.) میمون، خجسته.

الف معین

(مص م.) زایاندن، زایانیدن.

سایدبار