جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
ایژک
(ژَ) (اِ.) شرارة آتش.
الف
معین
اینان
(ضم.) جِ این ؛ ضمیر اشاره برای اشخاص نزدیک. مق. آنان.
الف
معین
ایچکی
(چَ) (اِ.) مقرب، ندیم، خاص ؛ ج. ایچکیان.
الف
معین
ایناق
( اَ ) (اِ.) ندیم، مقرب، مصاحب. ج. ایناقان.
الف
معین
ایچ
(ق.) هیچ.
الف
معین
ایناغ
( اَ ) (اِ.) نک ایناق.
الف
معین
ایوان
(اَ یا اِ) (اِ.)۱- صفه، پیشگاه اتاق.۲- بخشی از ساختمان که سقف دارد ام...
الف
معین
ایناس
۱- (مص م.) انس دادن.۲- اُنس گرفتن.۳- (اِمص.) دمسازی.
الف
معین
ایواز
(ص.) آراسته، پیراسته.
الف
معین
این طور
(طُ) (ق مر.) چنین، اینچنین. ؛که ~ در موردی گویند که خبر یا مطالبی ب...
«
‹
410
411
412
413
›
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها