جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آب رنگ
(رَ) (اِمر.)۱- رنگهای فشرده یا خمیری شکل که در نقاشی مورد استفاده قرا...
الف
معین
آب رفتن
(رَ تَ) (مص ل.)۱- کوتاه شدن جامه در اثر شستن.۲- بی آبرو شدن.
الف
معین
آب سکندر
(بِ س ِ کَ دَ)(اِمر.) نک آب حیات.
الف
معین
آب رز دادن
(~ رَ. دَ) (مص م.)۱- شراب نوشاندن.۲- زهرآب دادن.
الف
معین
آب سپید
(~ِ س ِ)(اِمر.) نک آب مروارید.
الف
معین
آب دوغ
(اِمر.)۱- ماستی که درون آن آب ریزند و به صورت دوغ درآورند، ماستی با آب...
الف
معین
آب سردکن
(سَ. کُ) (اِ.) دستگاهی معمولاً برقی برای خنک کردن آب آشامیدنی. مق آب ...
الف
معین
آب دهان
(دَ) (ص مر.) دهن لق، کسی که راز نگه دار نیست.
الف
معین
آب سرخ
(بِ سُ) (اِمر.) شراب.
الف
معین
آب دست
(دَ)(اِمر.)۱- آبی که پیش از خوردن غذا و پس از آن برای شستن دست و دهان ...
«
‹
4
5
6
7
8
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها