جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ب
معین
بشقاب
(بُ) (اِ.) ظرف غذاخوری معمولاً گرد، کمابیش مسطح و لبه دار یا دارای شیب...
ب
معین
بشارت
(بَ رَ) ۱- (اِمص.) خبر خوش دادن، نوید دادن.۲- (اِ.) مژده، خبر خوش.۳- ن...
ب
معین
بشریت
(بَ شَ یَّ) (اِ.)۱- وضع یا کیفیت بشر بودن.۲- نوع انسان، مجموعة انسان...
ب
معین
بشار
(بَ) (ص.) زرکوب، سیم کوفت.
ب
معین
بشولش
(بِ لِ) (اِمص.)۱- کارسازی.۲- چستی، مهارت.۳- باهوشی.
ب
معین
بشری
(بُ را) ۱- (مص م.) مژده دادن.۲- (اِ.) مژده، مژدگانی.
ب
معین
بش باد
(بِ) (جملة فعلیه) در موقعی که کسی به دشمنان دین لعنت فرستند، شنوندگان ...
ب
معین
بشول
(بَ یا بِ یا بُ) (ص.) ۱- چالاک.۲- باهوش.۳- کارساز.
ب
معین
بشره
(بَ شَ رِ) (اِ.)۱- بیرونی ترین بخش پوست گیاهان.۲- بخش سطحی پوست بدن ...
ب
معین
بشوریدن
(بُ دَ) (مص م.) لعن کردن، نفرین کردن.
«
‹
101
102
103
104
105
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها