جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ب
معین
بطالت
(~.) ۱- (مص ل.) دلیر شدن.۲- (اِمص.) شجاعت، درگیری.
ب
معین
بشیر
(بَ) (ص.)۱- مژده رسان.۲- نیکو - روی، خوبروی.
ب
معین
بطال
(بَ طّ) (ص.)۱- بیکار.۲- یاوه گو.
ب
معین
بشگیر
(بَ) (اِ.) هوله، دستمال.
ب
معین
بط ء
(بُ) (مص ل.) درنگ کردن، آهستگی کردن.
ب
معین
بشگرد
(بِ گَ) (اِ.) = بشگر:۱- شکار.۲- شکارگاه.۳- شکاری، صیاد.
ب
معین
بط
(بَ طّ) (اِ.)۱- مرغابی.۲- صراحی شراب.
ب
معین
بشکولیدن
(بِ دَ) (مص م.)۱- جلدی و چابکی نمودن.۲- حریص بودن در کارها.
ب
معین
بضغ
(بُ) (اِ.) ۱- کابین، مهر.۲- جماع.۳- طلاق.
ب
معین
بشکول
(بِ یا بَ) (ص.)۱- جَلد و هوشیار.۲- نیرومند.۳- حریص در کارها.
«
‹
105
106
107
108
109
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها