جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ب
معین
بادآهنج
(هَ) (اِمر) دریچه، روزنه، دریچهای که برای وزیدن باد باز کنند، بادآهنگ...
ب
معین
باد بودن
(دَ) (مص ل.) هیچ بودن، پوچ بودن.
ب
معین
بادآس
(اِمر.) آسیاب بادی.
ب
معین
باد به دست
(بِ. دَ) (ص مر.)۱- محروم، بدبخت.۲- آدم بیهوده کار.
ب
معین
باد گشتن
(گَ تَ) (مص ل.) هدر رفتن، برباد رفتن.
ب
معین
باد آورده
(وَ دِ) (اِمر.) چیزی که بدون رنج به دست آمده باشد.
ب
معین
بادی بیلدینگ
(اِ.) تقویت عضلات بدن با حرکات قدرتی و رژیم غذایی مخصوص، پرورش اندام....
ب
معین
باده
(دِ) (اِ.)۱- شراب، می.۲- نوا و آهنگی از موسیقی قدیم.
ب
معین
بادبز
(بَ) (اِمر) بادوز، پاییز.
ب
معین
بادی
(ص نسب.) منسوب به باد. ویژگی وسیله یا دستگاهی که با باد کار میکند یا ...
«
‹
9
10
11
12
13
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها