جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ب
معین
بلندین
(بَ یا بِ لَ) (اِ.) = پلندین:۱- پیرامون در خانه، آستانه.۲- چوب بالایی...
ب
معین
بن بست
(بُ بَ) (ص مر.) فاقد راه خروج.
ب
معین
بلوی
(بَ وا) (اِمص.)۱- آزمایش، آزمون.۲- سختی، گرفتاری.۳- شورش.
ب
معین
بلندی
(~.)۱- (ص نسب.) علو، بالایی. مق. پستی، کوتاهی.۲- ارتفاع.۳- درازی، طول....
ب
معین
بن
(~.) (اِ.) تکه کاغذ چاپی که دارندة آن میتواند به موجب آن از کالا یا ...
ب
معین
بلوک
(~.) (اِ.)۱- چند کشور متحد که دارای مرام و روش سیاسی یکسان باشند.۲- ...
ب
معین
بندار
(بُ) (ص مر.)۱ - مالدار، مایه دار.۲- کیسه دار، خانه دار.۳- دوا فروش.۴-...
ب
معین
بنجاق
(بُ) = بنجق. بنجوق:۱- (اِ.) حلقهها، گویهای الوان.۲- قطعات شیشهای ک...
ب
معین
بنداد
(بُ) (اِمر.)۱- بنیاد، اساس.۲- اصل هر چیز.
ب
معین
بنت
(بِ) (اِ.) دختر. ج. بنات.
«
‹
124
125
126
127
128
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها