جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ب
معین
بنلاد
(بُ) (اِمر.)۱- دیوار، پی، بنیاد.۲- پشتیبان.
ب
معین
بندگاه
(بَ) (اِمر.) مفصل، محل اتصال دو استخوان.
ب
معین
بنفوز
(بُ فُ) (اِ.) پوز، پوزه.
ب
معین
بندکشی
(~.) (حامص.) پر کردن درزهای نمای ساختمان با سیمان و....
ب
معین
بنفشه
(بَ نَ ش ِ) (اِ.) گیاهی است کوتاه با ساقههای باریک و برگهای متناوب،...
ب
معین
بندکش
(بَ. کَ یا کِ) (ص فا.) کارگری که پر کردن درزهای نمای ساختمان را انجام...
ب
معین
بنفش
(بَ نَ) (اِ.) کبود رنگ. رنگی غیراصلی که از ترکیب دو رنگ قرمز و آبی به ...
ب
معین
بندک
(بَ دَ) (اِ.) نک بُنجک.
ب
معین
بهاء
(بَ) (اِ.)۱- روشنی، درخشندگی.۲- زیبایی، نیکویی.۳- زینت، آرایش.۴- رونق...
ب
معین
به
(~.) (اِ.) درختی است مانند درخت سیب که پشت برگهایش کرک دار است. میوه ...
«
‹
131
132
133
134
135
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها