جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ب
معین
بازجویی
(حامص.) پرس و جو از متهم ؛ استنطاق.
ب
معین
باز نمودن
(نِ دَ) (مص ل.) گفتن، شرح دادن.
ب
معین
بازجو
(اِمر.) مأمور تحقیق.
ب
معین
باز ماندن
(دَ) (مص ل.)۱- واماندن، پس افتادن.۲- به جا ماندن.
ب
معین
بازتاب
(اِمص.)۱- برگشت، انعکاس.۲- مجازاً: اثری که از چیزی در دیگران یا در مح...
ب
معین
باز شدن
(شُ دَ) (مص ل.)۱- گشاده شدن.۲- رفتن.
ب
معین
بازو
(اِ.)۱- قسمتی از دست که بین آرنج و شانه قرار دارد.۲- واحد طول برابر با...
ب
معین
بازدهی
(~.) (حامص. اِ.)۱- توانایی نتیجه و محصول دادن.۲- بازده (فیزیک).
ب
معین
بازه
(زَ) (اِ.) چوبدستی.
ب
معین
بازده
(دِ) (اِمر.) نتیجة کار، راندمان.
«
‹
22
23
24
25
26
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها