جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ب
معین
بازگشایی
(گُ) (حامص.) دوباره فعال شدن اداره، مؤسسه و مانند آن.
ب
معین
بازنشسته
(نِ شَ تِ) (اِمف.) کسی که در پیری یا پس از مدتی طولانی یابه علل دیگراز...
ب
معین
بازداشتگاه
(اِمر.) محلی که اشخاص توقیفی را موقتاً در آن زندانی کنند، زندان.
ب
معین
بازگردانیدن
(گَ دَ) (مص م.)۱- مرجوع کردن.۲- پس فرستادن.
ب
معین
بازنده
(زَ دِ) (ص.)۱- دارای باخت.۲- شکست خورده، ناموفق، ناکام.
ب
معین
بازگرداندن
(گَ دَ) (مص م.) بازگردانیدن.
ب
معین
بازمانده
(دِ) (ص مف.)۱- عقب مانده.۲- وارث.
ب
معین
بازگرد
(گَ)(اِمص.) مراجعت، بازگشت.
ب
معین
بازمان
(زْ)۱- (اِ مص.) توقف، درنگ.۲- (اِ.) مقدار ثابتی که برجای میماند.
ب
معین
بازکشیده
(کِ دِ) (ص مف.) پهن کرده، مسطح.
«
‹
24
25
26
27
28
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها