جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ب
معین
ببر
(بَ) (اِ.) جاندار پستاندار گوشتخوار از تیرة گربه سانان با پوست خزدار ر...
ب
معین
بتون آرمه
(~. مِ) (اِمر.) بتون مسلح، بتونی که در آن میلههای آهنی گذارند تا استو...
ب
معین
بایگانی
(اِ.) جایی که در آن اسناد و مدارک اداری نگه داری میشود.
ب
معین
بتون
(بِ تُ) (اِ.) از مصالح ساختمانی است که از شن و ماسه و سیمان و آب با ا...
ب
معین
بایگان
(ص مر.) کسی که نامهها و سندهای اداری را در محلی ضبط کند.
ب
معین
بتول
(بَ) (ص.)۱- کسی که از دنیا بریده و به خدا پیوسته و نیز از ازدواج خودد...
ب
معین
بایکوت
۱- (مص م.) طرد کردن.۲- (اِمص.) تحریم.
ب
معین
بتو
(بَ ت ُ) (اِ.)۱- جایی که غالباً آفتاب در آن جا بتابد.۲- مشرق.
ب
معین
بایقوش
(اِ.) بوم، جغد.
ب
معین
بته جقه
(~. جِ قُِ) (اِ.) نقشی زینتی شبیه سروی خمیده که بیشتر در صنعت قالی با...
«
‹
43
44
45
46
47
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها