جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ب
معین
بر خود بستن
(بَ. خُ. بَ تَ) (مص ل.) به خود نسبت دادن، تظاهر کردن.
ب
معین
برآورد کردن
(~. وُ کَ دَ) (مص م.) تخمین زدن.
ب
معین
بر باد سرد نشاندن
(~. دِ سَ. نِ دَ) (مص م.) دلسرد کردن، نومید ساختن.
ب
معین
برآورد
(~. وَ یا وُ) (مص مر.) تخمین زدن، تعیین ارزش چیزی بطور تقریبی.
ب
معین
بر باد ساختن
(~. تَ) (مص م.) خراب کردن.
ب
معین
برانشی
(بِ) (اِ.) آب شش.
ب
معین
براز
(بَ) (اِ.) گُوِه، تکه چوبی که هنگام شکافتن چوب دیگر، در میان شکاف میگ...
ب
معین
براندی
(بِ) (اِ.) نوعی مشروب انگلیسی.
ب
معین
براری
(بَ) (اِ.) جِ بری ؛ صحراها، خشکیها.
ب
معین
برانداز کردن
(~. کَ دَ) (مص م.)۱- وارسی کردن، سنجیدن.۲- نگریستن، دقت کردن.
«
‹
61
62
63
64
65
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها