جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ب
معین
برجا
(بَ) (ق.) شایسته، سزاوار.
ب
معین
برخورداری
(~.) (حامص.) بهره مندی، کامیابی.
ب
معین
برج سازی
(بُ) (حامص.) ساختن ساختمانهای بلند و مرتفع در جوامع شهری.
ب
معین
برخوردار
(بَ خُ) (ص فا.) بهره مند، کامیاب.
ب
معین
برج
(بَ) (اِ.) کنایه از: هزینههای بی مورد و بی جا.
ب
معین
برشته
(بِ رِ تِ) (ص مف.)۱- بریان شده.۲- تف داده، بو داده.۳- پخته.
ب
معین
برزنت
(بِ رِ زِ) (اِ.) نوعی پارچة ضخیم و خشن که برای ساختن چادر و روکش و ما...
ب
معین
بردمیده
(~. دَ دِ) (ص مف.)۱- دمیده.۲- طلوع کرده.۳- پدید شده.
ب
معین
برشتن
(بِ رِ تَ) (مص م.)۱- بریان کردن.۲- پختن.
ب
معین
برزن
(بَ زَ) (اِ.) کوی، محله.
«
‹
68
69
70
71
72
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها