جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ب
معین
برگذار کردن
(بَ. گُ. کَ دَ) (مص م.) سپری کردن، به پایان بردن.
ب
معین
برگشتن
(~. گَ تَ) (مص ل.)۱- رجعت کردن.۲- منصرف شدن.۳- تغییر یافتن.۴- واژگون ...
ب
معین
برگبالان
(بَ) (اِ.) حشراتی که بالهای آنها مانند برگ گل نازک و لطیف است.
ب
معین
برگشت
(بَ گَ)(مص مر. اِمص.)۱ - بازگشت، رجعت.۲- آن چه از حساب برگردانند.
ب
معین
برگاشتن
(بَ تَ) (مص م.) برگردانیدن.
ب
معین
بز خریدن
(~. خَ دَ) (مص ل.) کنایه از: ارزان خریدن.
ب
معین
بریدن راه
(بُ دَ نِ)(مص ل.)راهزنی، دزدی.
ب
معین
بز خر
(~. خَ) (ص.) کسی که دنبال جنس ارزان و معاملههای مناسب و پرسود میگردد...
ب
معین
بریدن
(بُ دَ) ۱- (مص م.) جدا کردن، پاره کردن.۲- پیمودن، سپردن.۳- نقب زدن، حف...
ب
معین
بز آوردن
(~. وَ دَ) (مص ل.) (عا.)۱- به دست آوردن حداقل امتیاز.۲- بد آوردن.
«
‹
85
86
87
88
89
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها