جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تلکه کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.) باج گرفتن، رشوه گرفتن.
ت
معین
تله پاتی
(تِ لِ) (اِمر.) انتقال و ارتباط فکر از راه دور، دورآگاهی (فره).
ت
معین
تمارض
(تَ رُ) (مص ل.) خود را به بیماری زدن.
ت
معین
تلکه
(تَ لَ کِ) (اِ.) (عا.) پول یا جنسی که با مکر و فریب از دیگری بگیرند.
ت
معین
تله تکس
(تِ لِ تِ) (اِ.) سیستمی که اطلاعات مورد نیاز روزانه را از قبیل اجناس ...
ت
معین
تمار
(تَ مّ) (اِ.) خرمافروش.
ت
معین
تلکس
(تِ لِ) (اِ.) دستگاه ارتباطی برای ارسال و دریافت پیام که با گرفتن شما...
ت
معین
تله تایپ
(~.) (اِمر.) دستگاهی است شبیه ماشین تحریر که سیمهای برقی آن را به ما...
ت
معین
تمادی
(تَ) ۱- (مص ل.) طول دادن، به درازا کشیدن.۲- مداومت کردن بر کاری.
ت
معین
تلپ
(تِ لِ) (ص.)۱- تالاپ.۲- ویژگی آن که خود را به دیگران تحمیل میکند. ؛~...
«
‹
158
159
160
161
162
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها