جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تنظیم
(تَ) (مص م.)۱ - نظم دادن.۲- پیوند دادن.
ت
معین
تنزیل
(تَ) ۱- (مص م.) فرود آوردن.۲- مرتب ساختن.۳- (اِ.) قرآن.۴- سودی که به پ...
ت
معین
تنظیف
(تَ) (مص م.) پاک کردن، پاکیزه ساختن.
ت
معین
تنزیر
(تَ) (مص م.) کاستن، کم گردانیدن.
ت
معین
تنطق
(~.) (مص ل.) کمر بستن.
ت
معین
تنزیب
(تَ) (اِ.)۱- پارچه نخی نازک و سفید که از آن پیراهن دوزند.۲- پارچة سفید...
ت
معین
تنضید
(تَ) (مص م.)۱- روی هم چیدن.۲- مرتب کردن.
ت
معین
تنزه
(تَ نَ زُّ) (مص ل.)۱- دوری جستن، دوری کردن از بدی، پاک شدن.۲- تفرج، گ...
ت
معین
تنصیف
(تَ) (مص م.) دو نیمه شدن.
ت
معین
تنزل
(تَ نَ زُّ) (مص ل.) نزول کردن، پایین آمدن.
«
‹
176
177
178
179
180
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها