جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تهیج
(تَ هَ یُّ) (مص ل.) برانگیخته شدن، به هیجان آمدن.۲- (اِمص.) برانگیختگ...
ت
معین
تهزیل
(تَ) (مص م.) لاغر کردن.
ت
معین
تهاجم
(تَ جُ) (مص ل.) هجوم بردن، حمله کردن.
ت
معین
تهیؤ
(تَ هَ یُّ) ۱- (مص ل.) آماده بودن، ساخته شدن.۲- (اِمص.) آمادگی.
ت
معین
تهزز
(تَ هَ زُّ) (مص ل.) به جنبش درآوردن، جنبیدن.
ت
معین
تهاتر
(تَ تُ) (مص ل.)۱- دعوی بین دو کس که ادعای هر دو طرف باطل شود.۲- معامل...
ت
معین
تهی
(تُ) (ص.) خالی.
ت
معین
تهذیب
(تَ) (مص م.) پاکیزه کردن، پاک داشتن.
ت
معین
ته کشیدن
(تَ. کَ دَ) (مص ل.) تمام شدن، به پایان رسیدن.
ت
معین
تهکم
(تَ هَ کُّ) (مص ل.)۱- دست انداختن.۲- خشم گرفتن.۳- پشیمانی خوردن.۴- وی...
«
‹
187
188
189
190
191
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها