جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تاسوعا
(اِ.) روز نهم ماه محرم.
ت
معین
تازه خط
(~. خَ) (ص مر.) پسری که تازه پشت لبش مو روییده.
ت
معین
تاریک دل
(دِ) (ص مر.) سیاه دل، بدذات.
ت
معین
تاسه
(~.) (اِمص.) نفس زدن پیاپی انسان و حیوان از کثرت گرما یا تلاش.
ت
معین
تازه بهار
(~. بَ) (اِمر.)۱- گل نوشکفته.۲- نوبهار.۳- زمین آرایش یافته از بهار مجد...
ت
معین
تاریک خانه
(نِ)(اِمر.) اتاق ویژهای در عکاسی برای ظاهر کردن فیلم.
ت
معین
تاسع
(س ِ) (اِ.) نهم.
ت
معین
تازه
(زِ)۱- (ص.) نو، جدید.۲- مجازاً خرم، شاداب.۳- بدیع.۴- (ق.) اخیر، اخیرا...
ت
معین
تاریک
(ص.)۱- تیره، تار.۲- سیاه.
ت
معین
تاسانیدن
(دَ) (مص م.) خفه کردن، بی تابی کردن.
«
‹
17
18
19
20
21
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها