جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
توسعه طلبی
(~. طَ لَ) (اِمص.) گسترش قدرت و قلمرو دولتی به زیان دولتها و کشورهای ...
ت
معین
توریدن
(دَ) (مص ل.)۱- شرمنده گردیدن.۲- رمیدن.
ت
معین
توسعه
(تُ س ِ عِ) ۱- (مص م.) گشاد کردن، فراخ کردن، وسعت دادن.۲- (اِمص.) گشا...
ت
معین
توریث
(تُ) (مص م.) ارث گذاشتن.
ت
معین
توف
(تُ) (اِ.) سر و صدا، غلغله.
ت
معین
توشکان
(اِ.) گلخن، آتشدان گرمابه.
ت
معین
توغل
(تَ وَ غُّ) (مص ل.)۱- دور رفتن.۲- فرو رفتن در امری.۳- مبالغه کردن.
ت
معین
توشک
(شَ) (اِ.) نک تشک.
ت
معین
توغ
(اِ.)۱- پرچم.۲- عَلَم بزرگی که بر سر آن پنجهاست و در ایام عزاداری پی...
ت
معین
توشه
(ش ِ) (اِ.)۱- خوراک اندک.۲- خوراکی که مسافران همراه خود برند.
«
‹
201
202
203
204
205
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها