جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تکاندن
(تَ دَ)(مص م.)حرکت دادن، جنباندن.
ت
معین
تپه
(تَ پِّ) (اِ.) پشتة بلند خاک یا شن، تل.
ت
معین
توکل
(تَ وَ کُّ) (مص ل.)۱- به دیگری اعتماد کردن.۲- کار خود را به خدا واگذا...
ت
معین
تکان
(تَ) (اِ.) حرکت، جنبش.
ت
معین
تپنگ
(تَ پَ) (اِ.) نک تبنک.
ت
معین
توکسین
(تُ) (اِ.) سمی است که از میکروبها تولید شود، زهرابه (فره).
ت
معین
تکامل
(تَ مُ) (مص ل.) به کمال رسیدن، کامل شدن.
ت
معین
تپنکوز
(تَ پَ کُ) (ص.) کودن، احمق.
ت
معین
توکسی کولوژی
(تُ کُ لُ) (اِ.) شاخهای از دانش که به مطالعة زهرها و کنشهای آنها و...
ت
معین
تکالیف
(تَ) (اِ.) جِ تکلفه ؛ کارهای سخت، مشقتها.
«
‹
211
212
213
214
215
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها