جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تکنوکرات
(تِ نُ کِ) (اِ.)۱- کارشناس فنی به ویژه در جایگاه مدیریتی و اجرایی، فن...
ت
معین
تکل
(تَ کَ) (اِ.)۱- گوسفند شاخ دار.۲- جوان بلندقد.
ت
معین
تکدر
(تَ کَ دُّ) (مص ل.) تیره شدن، کدر شدن.
ت
معین
تکنولوژی
(تِ نُ لُ) (اِ.)۱- مطالعة فنون و ابزار و ماشین آلات و مواد اولیه.۲- ت...
ت
معین
تکفین
(تَ) (مص م.) کفن کردن مرده.
ت
معین
تکحل
(تَ کَ حُّ) (مص ل.) سرمه کشیدن.
ت
معین
تکنوازی
(تَ نَ) (حامص.) نواختن قطعهای موسیقی تنها به وسیلة یک ساز.
ت
معین
تکفیر
(تَ) (اِمص.)۱- پوشاندن، کفاره دادن.۲- کسی را کافر و بی دین خواندن.
ت
معین
تکثیر
(تَ) (مص م.) بسیار کردن.
ت
معین
تکند
(تَ کَ) (اِ.) آشیانة مرغ خانگی، لانة مرغ.
«
‹
213
214
215
216
217
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها