جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تکثیر
(تَ) (مص م.) بسیار کردن.
ت
معین
تکند
(تَ کَ) (اِ.) آشیانة مرغ خانگی، لانة مرغ.
ت
معین
تکفل
(تَ کَ فُّ) (مص ل.) کفیل شدن، متعهد گشتن.
ت
معین
تکثر
(تَ کَ ثّ) (مص ل.) بسیار شدن، زیاد شدن.
ت
معین
تکمیل
(تَ) (مص م.) تمام کردن، رسا کردن.
ت
معین
تکعیب
(تَ) (مص م.)۱- چهارگوشه ساختن چیزی.۲- پر کردن ظرف.۳- عددی را به توان ...
ت
معین
تکبیره الاحرام
(تَ رَ تُ لْ اِ) (اِمر.) یکی از مقدمات نماز. نمازگزار پیش از نماز و پ...
ت
معین
تکمه
(تِ مِ) (اِ.) ابریشم زردوزی.
ت
معین
تکسیر
(تَ) (مص م.)۱- شکستن.۲- مساحت کردن.
ت
معین
تکبیر
(تَ) (مص م.)۱- بزرگ شمردن.۲- اللهاکبر گفتن.
«
‹
214
215
216
217
218
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها