جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تکنیک
(تِ) (اِ.) فنی، کار فنی، مجموعة روشهایی که بر شناخت علمی مبتنی است، ...
ت
معین
تیب
(ص.) سرگشته، مدهوش.
ت
معین
تکییف
(تَ) (مص م.)۱- نیک بریدن.۲- کیفیتی معلوم قرار دادن برای شی ء.
ت
معین
تکنیسین
(تِ یَ) (اِ.) شخصی معمولاً با مدرک کاردانی که در فن یا صنعتی دارای تخ...
ت
معین
تیانچه
(تِ چِ) (اِمصغ.) پاتیل کوچک.
ت
معین
تکیه گاه
(~.) (اِمر.)۱- جای تکیه دادن.۲- پشتی.۳- پشت و پناه.۴- آن چه وزن جسمی ...
ت
معین
تکنی کالر
(تِ لِ) (اِ.) شیوة فیلمبرداری و چاپ و نمایش فیلم به صورت رنگی.
ت
معین
تیان
(تِ) (اِ.) دیگ دهان گشاد، پاتیل.
ت
معین
تکیه
(تَ یِ) ۱- (مص ل.) پشت دادن به چیزی.۲- (اِ.) جایی وسیع برای انجام مراس...
ت
معین
تیامن
(تَ مُ) ۱- (مص ل.) به طرف راست مایل شدن.۲- (اِ.) سمت راست.
«
‹
219
220
221
222
223
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها