جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تیزنا
(اِمر.) لبة تیز تیغ.
ت
معین
تیره روز
(~.) (ص مر.) بدبخت.
ت
معین
تیزمغز
(مَ) (ص مر.) برّنده، تندخو.
ت
معین
تیره
(~.) (اِ.)۱- دستهای از مردم که از یک نژاد باشند.۲- دودمان، خانواده.
ت
معین
تیزدندان
(دَ)(ص مر.)کنایه از: آزمند، حریص.
ت
معین
تیرم
(تِ رَ) (اِ. ص.) بانوی بزرگ حرم پادشاه، خاتون.
ت
معین
تیزدست
(دَ) (ص مر.) ماهر، استاد.
ت
معین
تیرست
(رَ) (اِ.) سیصد، عدد سیصد.
ت
معین
تیزتاو
(ص مر.) تندخو، بدخو.
ت
معین
تیررس
(رَ) (اِ.) مقدار مسافتی که تیر بتواند به هدف برسد.
«
‹
222
223
224
225
226
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها