جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تاوان
(اِ.)۱- غرامت، جریمه.۲- عوض، بدل.
ت
معین
تالی
(اِفا. ص.)۱- از پی رونده.۲- دنبال، دوّم.
ت
معین
تاواتاو
(اِمر.) قدرت، توانایی.
ت
معین
تالانک
(نَ) (اِ.) شَلیل.
ت
معین
تاو
(اِ.)۱- تاب، روشنایی.۲- حرارت، گرمی.۳- تاب، توان.
ت
معین
تالان
(اِ.) واحد وزنی در یونان قدیم.
ت
معین
تاهو
(هُ) (اِ.) شراب، عرق.
ت
معین
تالاموس
(اِ.) هر یک از دو تودة خاکستری که در طرفین بطن سوم مغز قرار دارد و بخ...
ت
معین
تاه
(اِ.) زنگی که بر روی شمشیر و امثال آن نشیند.
ت
معین
تالاسمی
(س ِ) (اِ.) بیماری خونی ارثی خطرناکی که باعث ناهنجاریهایی در هموگولو...
«
‹
21
22
23
24
25
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها