جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تب یازه
(تَ زَ) (اِمر.) تب لرزه، تب و لرز.
ت
معین
تبذیر
(تَ) (مص م.) پراکندن، زیاد خرج کردن.
ت
معین
تباهکار
(~.) (ص فا.) فاسد، گناهکار.
ت
معین
تب و تاب
(تَ بُ) (اِمر.) سوز و گداز، هیجان.
ت
معین
تبذل
(تَ بَ ذُّ) ۱- (مص م.) بخشیدن، اعطا کردن.۲- (مص ل.) خوشرویی کردن.۳- (ا...
ت
معین
تباهچه
(تَ چِ) (اِ.) گوشت پختة نرم و نازک.
ت
معین
تبدیل
(تَ) ۱- (مص م.) دیگرگون کردن، بدل کردن.۲- (اِمص.) دگرگون سازی. ج. تبدی...
ت
معین
تباهانیدن
(تَ دَ) (مص م.)۱- پوسیده کردن.۲- ویران کردن.۳- فاسد ساختن.
ت
معین
تبدل
(تَ بَ دُّ) (مص ل.) دگرگون شدن، بدل شدن.
ت
معین
تباه ساختن
(تَ. تَ) (مص م.) تباه کردن.
«
‹
27
28
29
30
31
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها