جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تثمیر
(تَ) (مص م.) به ثمر رسانیدن، سود دادن.
ت
معین
تجربه
(تَ رِ بِ) ۱- (مص م.) آزمودن، آزمایش کردن.۲- (اِمص.) آزمایش. ج. تجارب....
ت
معین
تجالد
(تَ لُ) (مص ل.) جنگ کردن.
ت
معین
تثلیث
(تَ) (مص م.)۱- سه بخش کردن.۲- در مسیحیت به اقنوم سه گانه «پدر، پسر، ...
ت
معین
تجربت
(تَ رِ بَ) (مص م.) نک تجربه.
ت
معین
تجافی
(تَ) (مص ل.)۱- بر جای قرار نگرفتن.۲- دوری کردن.
ت
معین
تثقیل
(تَ) (مص.) سنگین کردن، گرانبار کردن.
ت
معین
تجنن
(تَ جَ نُّ) (مص ل.) دیوانگی ورزیدن.
ت
معین
تجعد
(تَ جَ عُّ) (اِ.) پیچ و تاب پیدا کردن مو.
ت
معین
تجنب
(تَ جَ نُّ) (مص ل.) دوری جستن، دوری کردن.
«
‹
39
40
41
42
43
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها