جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ث
معین
ثبور
(ثُ بُ) ۱- (مص م.) بازداشتن.۲- هلاک کردن.۳- (مص ل.) زیان کشیدن.۴- هلاک...
ث
معین
ثانیاً
(یَ نْ) (ق.)۱- دوم.۲- بار دوم.
ث
معین
ثعالبی
(~.) (ص نسب.) فروشنده پوست روباه.
ث
معین
ثبوتیه
(ثُ یِّ) (ص نسب.) مؤنث ثبوتی. مق سلبیه.
ث
معین
ثانی
(اِ.) دوم.
ث
معین
ثلثان
(تُ لُ) (اِ.) دو سه یک، دو حصه از جملة سه حصه.
ث
معین
ثقل کردن
(ثِ. کَ دَ) (مص ل.) (عا.) سخت شدن فضول در معده و اجابت نکردن آن با در...
ث
معین
ثلث
(ثُ) (اِ.)۱- یک سوم.۲- دو دانگ.۳- نام یکی از خطوط اسلامی.۴- یک سوم تر...
ث
معین
ثقل
(ثَ) ۱- (مص ل.) گران شدن.۲- (مص م.) آزمودن وزن چیزی در دست.
ث
معین
ثلاثین
(ثَ) (اِ.) سی.
«
‹
2
3
4
5
6
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها