جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ث
معین
ثقیف
(ثَ) (ص.)۱- زیرک، چالاک.۲- ماهر، حاذق.۳- نام یکی از قبایل عرب ساکن بی...
ث
معین
ثفل
(ثُ) (اِ.)۱- کنجاره، تفاله.۲- آن چه از مایعی ته نشین شود.۳- تیرگی شیر...
ث
معین
ثمار
(ثِ) (اِ.) جِ ثمر، ثمره ؛ میوهها.
ث
معین
ثقوب (((.)
(اِ.) جِ ثقب ؛ سوراخها.
ث
معین
ثغور
(ثُ) (اِ.)۱- جِ ثغر؛ دندانها، دندانهای پیشین.۲- سرحدها، مرزها.
ث
معین
ثلّه
(ثُ لَّ) (اِ.) گروه مردم، جمعیت.
ث
معین
ثقوب
(ثَ) (ص.) هیمة خشک و کوچک که با آن آتش افروزند؛ آتشگیر.
ث
معین
ثغر
(ثَ) (اِ.)۱- دندانهای جلو.۲- سوراخ.۳- سرحد، مرز. ج. ثغور.
ث
معین
ثلمت
(ثُ مَ) (اِ.) سوراخ، رخنه، ترک.
ث
معین
ثقه
(ثِ قِ) ۱- (مص ل.) اعتماد کردن.۲- (اِ.) کسی که مورد اعتماد باشد.
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها