جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ث
معین
ثنایا
(ثَ) (اِ.) جِ ثنیه. دندانهای تیز پیشین، دندانهای نیش.
ث
معین
ثوم
(اِ.) سیر (خوردنی).
ث
معین
ثناگویی
(~.) (حامص.)۱ - مداحی، ستایشگری.۲- دعاگویی.
ث
معین
ثول
(ثَ) (مص ل.) احمق شدن، دیوانه شدن.
ث
معین
ثناگستری
(~. گُ تَ) (حامص.) مداحی، ستایشگری.
ث
معین
ثورت
(ثُ رَ) (اِمص.)۱- هیجان.۲- شورش، غوغا.۳- انبوهی مال و مردم.۴- کین، کی...
ث
معین
ثناخوان
(~. خا) (ص فا.) مداح، ستایشگر.
ث
معین
ثوران
(ثَ وَ) (مص ل.)۱- هیجان، به هیجان آمدن.۲- برخاستن گرد و غبار.۳- برپا ...
ث
معین
ثنا
(ثَ) (اِ.)۱- آفرین، تحسین.۲- مدح، ستایش.۳- سپاس، شکر.۴- دعا.
ث
معین
ثور
(ثُ) (اِ.)۱- گاو نر.۲- نام یکی از صورتهای فلکی و دومین برج از بروج د...
«
‹
7
8
9
10
11
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها