جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ج
معین
جسته جسته
(جَ تِ. جَ تِ) (ق.) اندک اندک، تدریجاً.
ج
معین
جزو
(جُ) (اِ.)۱- نک جزء جز.۲- سالک راه خدا.
ج
معین
جسته
(جَ تِ)(ص مف.)۱- طلب شده.۲- یافته.
ج
معین
جزم
(جَ) (اِ.) قلم.
ج
معین
جستن
(جَ تَ) (مص م.)۱- پریدن، جهیدن.۲- گریختن.۳- خلاص شدن.
ج
معین
جزل
(جَ) (ص.)۱- استوار، محکم.۲- بزرگ، عظیم.۳- سخن فصیح و محکم.
ج
معین
جستجو
(جُ تِ) (اِمص.) = جست وجوی:۱- طلب.۲- کوشش برای یافتن چیزی.
ج
معین
جزغاله
(جِ ل) (اِ.)۱- دنبة برشته شده.۲- هرچیز برشته شده. جزدر و جزدره نیز گو...
ج
معین
جستار
(جُ) (اِمص.) بحث.
ج
معین
جزغال
(جِ) (اِ.) دنبة برشته شده.
«
‹
30
31
32
33
34
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها