جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ج
معین
جعل
(جَ) (مص ل.) برگردانیدن، تقلب کردن.
ج
معین
جفت
(~.) (اِ.)۱- زوج، دو عدد از یک چیز.۲- زن و شوهر، همسر.۳- همتا، همانند...
ج
معین
جعفری
(~.) (ص نسب.) مذهب شیعة امامیه، منسوب به امام جعفر صادق (ع) امام ششم.
ج
معین
جفاله
(جُ لِ یا لَ) (اِ.)۱- گروه مردم، جماعت.۳- دسته مرغان (فارسی).
ج
معین
جعفر
(جَ فَ) (اِ.)۱- رود، نهر.۲- ماده شتر پر شیر.
ج
معین
جفاف
(جَ) (مص ل.) خشک شدن.
ج
معین
جعشوش
(جُ) (ص. اِ.)۱- گدا.۲- مرد پست و زشت روی.۳- مرد دراز و کوتاه. ج. جعاش...
ج
معین
جفا
(جَ) (مص م.)۱- آزردن، بی مهری کردن.۲- بی وفایی کردن.
ج
معین
جعد
(جَ) (اِ.) موی پیچیده، موی تاب - دار.
ج
معین
جف
(جَ فَّ) (ص.) خشک، بی آب، پژمرده.
«
‹
35
36
37
38
39
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها