جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ح
معین
حری
(حَ) (ص.) سزاوار، شایسته.
ح
معین
حرق
(حَ) (مص م.) سوختن، سوزانیدن.
ح
معین
حزن
(حَ یا حُ زَ) (اِ.) اندوه.
ح
معین
حرکت
(حَ رَ کَ) ۱- (مص ل.) تکان خوردن، جنبیدن.۲- جابه جا کردن، تکان دادن.۳-...
ح
معین
حرفه
(حِ فِ) (اِ.) پیشه، کار.
ح
معین
حزم
(حَ) (اِمص.)۱- استواری.۲- پیش - بینی، دوراندیشی.
ح
معین
حرکات
(حَ رَ) (اِ.) جِ حرکت.۱- جنبشها.۲- کارها، اعمال.
ح
معین
حرف گیری
(~.) (اِمص.) خرده گیری، عیب جو.
ح
معین
حزر
(حَ) ۱- (مص م.) اندازه گرفتن به حدس، تخمین زدن.۲- در علم نجوم تقدیر ست...
ح
معین
حرون
(حَ) (ص.) اسب یا استر سرکش.
«
‹
21
22
23
24
25
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها