جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
د
معین
دیود
(یُ) (اِ.) وسیلهای الکترونیکی برای یک طرفه کردن جریان الکتریکی.
د
معین
دیگنیه
(گِ نِ) (ق.) دیروزی، کهنه.
د
معین
دیپلماتیک
(لُ) (ص مر.) مربوط به دیپلمات.
د
معین
دیوجان
(ص مر.)۱- شیطان صفت.۲- سخت جان.۳- بی رحم.
د
معین
دیگرگون
(گَ) (ص مر.) = دگرگون. دیگرگونه:۱- رنگی دیگر.۲- جور دیگر، طور دیگر، ن...
د
معین
دیپلمات
(لُ) (اِمر.) سیاستمدار.
«
‹
123
124
125
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها