جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ذ
معین
ذوالاقتدار
(ذُ لْ اِ تِ) (ص مر.) دارای قدرت، مقتدر.
ذ
معین
ذنب
(ذَ ن َ) (اِ.) د م، د نبال. ج. اذناب.
ذ
معین
ذوالمن
(~. مَ ن ْ یا نُ) (ص مر.) از صفات خداوند به معنی دارندة نعمتها.
ذ
معین
ذوات الصدور
(صُّ) (اِ.) نک ذات - الصدور.
ذ
معین
ذنابه
(ذُ بَ یا بِ) (اِ.)۱- پایان هر چیزی.۲- دنبال چیزی.۳- خلاصه.
ذ
معین
ذوالمجد
(~. مَ) (ص مر.) دارندة مجد و بزرگی.
ذ
معین
ذوات الارحام
(~. اَ) (ص مر.) اقربا، خویشاوندان.
ذ
معین
ذن
(ذِ) (اِ.) از مذهبهای بودایی که دستیابی به نور حقیقی را تنها از راه ت...
ذ
معین
ذواللسانین
(~. لِ نَ) (ص مر.) کسی که به دو زبان سخن گوید و نویسد.
ذ
معین
ذوات الاربع
(~. اَ بَ) (اِمر.) چارپایان.
«
‹
8
9
10
11
12
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها